هر ساله در ماه شهريور، بهمن آباد از حضور فرزندان خود شادمان مي شود و به خود مي بالد. بهمن آبادي هاي مقيم شهر ها در ماه شهريور به دليل تعطيلي مدارس و خنك شدن هوا، راهي ديار خود مي شوند و به ياد روزهاي قديم، سبك زندگي روستا نشيني را پيش مي گيرند.
بهمن آباد و خانه هاي گلي اش، آسمان پرستاره و صافش همچون آينه، صحراي نسبتا سبز و البته در بخش هايي زرد، پنج شنبه هاي مزارش، درِ قلعه اش، خرابه هايش، قنات آب، تنورهايش كه خمير هاي پهن شده را درون خود مي پخت، سوراخ هاي تيشلر (به قول امروزي ها: تيله) در كوچه ها، گل بازي، قلعه بازي در شب ها، بغل افتويي در روزهاي سرد و مليح پاييز و زمستان درِ قلعه و همه و همه، خاطره هاي دلنشين بهمن آباد زيستن را زنده مي كند.
بهمن آباد فراموش نشدني ست هر چند كه سال ها در شهر هاي به اصطلاح پر زرق و برق زندگي كينيم. بهمن آباد براي همه ما پر از خاطره است؛ خاطره هايي زيبا و غبطه آور.
در اين ماه، بهمن آباد هيجان مي گيرد و زوق زده مي شود از فرزندان باوفاي خود كه فراموشش نمي كنند.